جدول جو
جدول جو

معنی دیواره وز - جستجوی لغت در جدول جو

دیواره وز(دی رَ وَ)
نام دیگر او مسته مرد است. شاعری است از مردم مازندران در سدۀ چهارم هجری بدربار عضدالدوله دیلمی و قابوس بن وشمگیر. (تاریخ طبرستان ج 1 ص 129). (در لغت طبری بمعنی از دیوار جهنده) لقب شاعری است طبری که در قرن چهارم هجری میزیسته و بزبان طبری شعر میگفته. گویند سبب اطلاق این لقب بدو آن بود که چون میخواست بدربار عضدالدولۀ دیلمی راه یابد از دیوارباغ بالا رفت و شرفیاب شد. او را به اتهام مستی بزندان افکندند و از زندان گریخت و نزد قابوس بن وشمگیر رفت و حال عرضه داشت وی او را بنواخت و تشریف داد بدین سبب او را ’مسته مرد’ (مرد مست) هم لقب داده اند
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از دیوانه وش
تصویر دیوانه وش
دیوانهوار مانند دیوانه
فرهنگ فارسی عمید
(دی نَ / نِ وَ)
دیوانه سان. دیوانه وار. دیوانه مانند:
در سلسله داشتی سگی چند
دیوانه وش و چو دیو دربند.
نظامی
لغت نامه دهخدا
تصویری از دیوانه وش
تصویر دیوانه وش
مثل دیوانه دیوانه مانند
فرهنگ لغت هوشیار
احمق، دیوانه وار، مجنون وار
متضاد: عاقلانه، عاقل وار
فرهنگ واژه مترادف متضاد